در مقالات قبلی به این موضوع پرداختیم که جذب سرمایه بهمنظور تأسیس یا گسترش فعالیتهای یک کسبوکار، تنها مختص شرکتهای بزرگ نیست. شرکتها در هر اندازه و با هر تعداد کارمند، برای دستیابی به این هدف، باید ابزارهای لازم برای آن را درون سازمان خود ایجاد کنند. شرکتهایی که از آغاز به این ساختار اهمیت میدهند، بیشک در آینده نیز در افزایش سرمایه خود موفقتر خواهند بود و سرمایهگذارانی وفادارتر خواهند داشت. پیتر دراکر، از برترین نظریه پردازان مدیریت در جهان، میگوید: «افراد موفق به جای اینکه برای درست کردن کارها وقت صرف کنند، بیشتر به انجام کارهای درست اقدام میکنند.»
ایجاد بخش ارتباط با سرمایهگذاران هم یکی از آن کارهای درستی است که هر مدیری که به دنبال موفقیت است (و بعید است که هیچ مدیری به دنبال چیزی به جز آن باشد!) باید در مجموعه خود به درستی پیاده سازی کند. چنانچه ذکر کردیم، امروز حتی استارتآپها نیز به اهمیت ارتباط با سرمایهگذاران پی بردهاند. طبق یک بررسی انجامشده از سوی یکی از صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه Zelkova VC، حدود ۶۰ درصد از استارتآپها در دنیا بیش از شش سرمایهگذار دارند و ۱۲ درصد از آنها بیش از ۲۶ سرمایهگذار دارند. آمارها حاکی از آن هستند که سالانه ۱۳۳ میلیون استارتآپ در دنیا شکل میگیرند. اگر برای همه آنها همان حداقل شش سرمایهگذار را نیز فرض کنیم، به عددی نزدیک به هشتاد میلیون نفر خواهیم رسید؛ معادل جمعیت کشورمان! بعید است این تعداد سرمایهگذار، از سر بیکاری یا بخشش تصمیم به خرید سهام در یک استارتآپ گرفته باشند. اصولا افرادی که روی استارتآپها سرمایهگذاری میکنند، خیلی بیشتر از افرادی که در بورس اوراق بهادار اقدام به سرمایهگذاری میکنند، در این باره حساسیت به خرج میدهند. پس میتوانیم نتیجه بگیریم که ایجاد ارتباط صحیح با سرمایهگذاران برای استارتآپها، اگر مهمتر از سایر شرکتها نباشد، کماهمیتتر نیست.
این در حالی است که اکثر بنیانگذاران استارتآپها معمولا تصور میکنند، سرمایهگذاران شان به اندازه کافی از عملکرد شرکت مطلع هستند. اما بررسیها نشان میدهند که کمتر از ۶۰ درصد از سرمایهگذاران از میزان اطلاعات ارائه شده از سوی استارتآپها راضی هستند.در واقع مجموعه برآوردها به این ختم میشوند که سرمایهگذاران و بنیانگذاران در نکات متفاوتی با یکدیگر اختلاف نظر دارند. سرمایهگذاران دریافت ارائه اطلاعات شفاف، دانستن نقاط قوت و ضعف و چگونگی پیشرفت کار را به نوعی احترام به اعتمادی میدانند که باعث شده تا سرمایه خود را در اختیار بنیانگذاران استارتآپ قرار دهند. در غیاب این حس اعتماد، سرمایهگذار ممکن است دلسرد شده و سرمایه خود را به جایی دیگر منتقل کند.
صندوق جسورانه زلکوا میگوید، احتمال اینکه یک سرمایهگذار که به او اطلاعات کافی ارائه شده است، سرمایه خود را در شرکت افزایش دهد، ۲۰۰ درصد بیشتر از سرمایهگذاری است که بهطور متداول در جریان وضعیت شرکت قرار نگرفته است.درحالیکه نزدیک به هفتاد درصد از سرمایهگذاران اعلام میکنند علاقه دارند ماهانه اطلاعات بهروز شده در اختیارشان قرار بگیرد، بیش از نیمی از استارتآپها گزارشهای خود را سه ماه یک بار یا حتی کمتر به آنها ارائه میکنند. در چنین وضعیتی چطور میتوان انتظار داشت که سرمایهگذار پول بیشتری در اختیار مدیران شرکت قرار دهد؟ از سوی دیگر، تهیه گزارشهای واقعی و شفاف آنقدر که برای مدیران استارتآپ مفید است، شاید برای دیگران نباشد. این مسأله حتی درباره شرکتهای بورسی نیز مصداق دارد.
این بهروزرسانیها، مدیران را در جریان ریز تحولات درون مجموعه قرار میدهد. آنها هر ماه یا هر فصل فرصتی مییابند تا گذشته خود را بررسی کنند، درباره تصمیمات و هدفهای آتی خود دوباره قضاوت کنند و احتمال دستیابی به آنها را مجددا محک بزنند.بسیاری از مدیران نگران آن هستند که اگر گزارشهای تهیهشده تصمیم غلطی را که در گذشته گرفته اند، بر ملا سازند یا دستیابی به هدفی را زیر سوال ببرند، ممکن است سرمایهگذاران برآشفته شوند و سرمایه خود را از شرکت خارج کنند. احتمالا این یکی از غلطترین تصوراتی است که مدیران میتوانند نسبت به سرمایهگذاران خود داشته باشند. در مطلب بعدی به این موضوع خواهیم پرداخت که سرمایهگذاران چطور میتوانند بهعنوان مشاور شرکت عمل کنند.
http://donya-e-eqtesad.com/news/1100018