کانون نهادهای سرمایه گذاری ایران


شارژ بورس با سررسید اسناد خزانه اسلامی

31 جولای 2017
کد خبر : 973896



امیر تقی‌خان تجریشی، مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری صنعت و معدن (عضو کانون نهادهای سرمایه‌گذاری ایران): زمانی که نرخ سودآوری اوراق خزانه افزایش پیدا می‌کند، یعنی نرخ تأمین مالی پیمانکار افزایش پیدا می‌کند و این موضوع به صورت غیر مستقیم به بخش‌های توسعه‌ای و عمرانی دولت نیز مربوط می‌شود. به همین دلیل این اوراق باید در بورس پذیرش شوند تا قیمت آن‌ها افزایش پیدا کند. اگرچه ممکن است در این پروسه، سرمایه‌گذار‌ها سود کمتری ببرند؛ اما بخشی از منابع پولی جذب اوراق سخاب خواهد شد.

به‌گزارش روابط‌عمومی کانون نهادهای سرمایه‌گذاری ایران به‌نقل از هفته‌نامه بورس: شرکت سرمایه‌گذاری صنعت و معدن در سال ۶۲ تحت نام شرکت لامپ البرز فعالیت خود را آغاز و از سال ۷۵ تحت نام فعلی به کار خود ادامه و از اواخر سال ۷۶ توانست نظر مدیران سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار تهران را برای ورود به بورس جلب کند.

این شرکت در طول مسیر حیات بیش از ۳۰ ساله خود فراز و فرودهای متعددی را تجربه کرد تا به وضعیت با ثبات فعلی دست یابد. در آستانه ورود به بیستمین سالگرد حضور در بورس این شرکت و برای بررسی آخرین وضعیت سرمایه‌گذاری صنعت و معدن، به سراغ امیر تقی‌خان تجریشی، مدیرعامل جوان و خوش فکر این شرکت رفته و با وی به بحث‌ و گفت‌وگو پرداختیم.

 

بازار ما طی با وجود اینکه همواره در شرایط ویژهای قرار دارد، طی شش ماه گذشته هم به دلیل توقف عرضههای اولیه وارد فاز دیگری نوسانات شده است؛ با این تفاسیر آینده این روند را چگونه ارزیابی میکنید؟

برای آنکه در مورد آینده بخواهیم صحبت کنیم، این آینده در بازه زمانی کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت کاملا متفاوت تعریف می‌شود و قدرت تشخیص این آینده هم به همین دلیل متفاوت است. به نظر من البته نمی‌توان زیاد آینده را پیش‌بینی کرد، بلکه ما باید متغیر‌های کلیدی تاثیر‌گذار بر بازار سرمایه را بشناسیم و این متغیرها را در لحظه پایش کنیم و بر همین اساس هم باید در لحظه تصمیم‌گیری کنیم. البته هر یک از این متغیرها را می‌توان در سطح کلان پیش‌بینی کرد، ولی با توجه به اینکه آینده هر یک از این متغیرها احتمالی است و برآیند این موارد است که منجر به نتیجه‌گیری می‌شود، بنابراین پیش‌بینی این موضوع که در آینده بازار به کدام سمت خواهد رفت، بسیار دشوار خواهد بود. بنابراین برای آنکه بتوانیم تصمیم گیری کنیم، سرمایه‌گذاری صنعت و معدن روال کار را بر بررسی متغیر‌های کلیدی گذاشته است. اگر از این توضیح کلی بگذریم و وارد بررسی این متغیر‌های کلیدی شویم، شاهد هستید که یک روند مثبتی در حال شکل گیری است و گزارش‌های سه ماهه شرکت‌ها و برای مثال شرکت‌های فولادی نشان از عملکرد خوب این شرکت‌ها دارد. این گزارش‌های خوب به این منجر می‌شود که وجوه نقد جدیدی از سوی مردم وارد بازار شود و این یکی از متغیرهای اصلی این بازار است که باید با بررسی صورت‌های مالی و آمار بنیادی شرکت‌ها پایش شود. با توجه به نزولی که ما در گذشته داشتیم، قیمت‌ها به سطح پایینی آمده بود و از طرف دیگر سودآوری مناسبی در گزارش‌های میان دوره‌ای شرکت‌ها شاهد هستیم. این موضوع باعث بالا رفتن جذابیت سرمایه‌گذاری – با توجه به نسبت قیمت به درآمد – می‌شود.

از سوی دیگر این موضوعات با معرفی جدید کابینه دولت همراه شده است، در همین زمان ما شاهد این موضوع بودیم که اسناد خزانه اسلامی برای یک بازه زمانی منتشر نشد تا سررسید دو مورد از اخزا در مرداد اتفاق بیفتد در نتیجه خیلی از حقوقی‌ها نیز فکر می‌کنند که ما یک جریان نقدی مثبتی خواهیم داشت که در نتیجه پولی که آزاد می‌شود را راحت‌تر می‌توانند ذخیره کنند و در نتیجه با حساب کردن بر روی نقد شوندگی آن اسناد در مرداد ماه اقدام به استفاده از فرصت‌های کنونی بازار می‌کنند و به شکلی این نقدینگی وارد بازار می‌شود. البته بخشی از این موضوع می‌تواند وارد سیستم بانکی شود اما با توجه به هیجاناتی که در سیستم بانکی اتفاق افتاده است این مورد کمرنگ خواهد شد. به هر شکل بدنه اقتصادی دولت اعلام می‌کند که سود بانکی بالا است و باید آن را کاهش دهیم و در نتیجه چنین اخباری این تصمیم گیری توجیه‌پذیر خواهد بود که بخشی از پول آزاد شده از سمت اخزا‌های سر رسید شده به سمت خرید سهام کشیده شود. به عبارتی مجموع همه این موارد به همراه پیروزی‌های اخیر ایران در منطقه می‌تواند دلیل دیگری برای بهبود شرایط بازار باشد. شما می‌بینید که نیروهای متمایل به ایران در عراق و سوریه پیروزی‌های خوبی داشته‌اند، در یمن مقاومت هنوز پابرجاست، در حوزه خلیج فارس قطر از شورای همکاری خلیج فارس خارج شده است و در حال حاضر قطر به سمت ایران و ترکیه متمایل شده است و در نتیجه تغییرات برون مرزی در منطقه نیز به همراه عوامل داخلی سبب شده که شاهد روند مثبتی در بازار ایران باشیم. این توضیحاتی که ذکر شد یک چشم انداز کوتاه مدت از آینده بازار است.

 

نکتهای که در این خصوص مطرح میشود باید گفت که اوراق سخاب مجوز ورود به بورس را نگرفتند و به نوعی به سمت خارج از بازار هدایت شدند که در نتیجه آن یک بازار سیاهی برای این اوراق شکل گرفته است. به نظر شما چه میزان از این حجم نقدینگی به این سمت بازار سیاه کشیده میشود؟

من نمی‌خواهم ارزش‌گذاری کنم که آیا این تصمیم درستی بوده است یا خیر اما وقتی درباره بازار صحبت می‌کنیم از دید فعالان مختلف این بازار متفاوت است. برخی وقتی از بازار صحبت می‌کنند اوراق بدهی را از بازار سرمایه ایران خارج می‌کنند و می‌گویند که بازار سرمایه مربوط به سهام است، اما برخی دیگر بازار را مجموع این دو می‌دانند. طبیعتا کسانی که فقط به رویه سهام نگاه می‌کردند، متمایل به این موضوع بودند که سازمان بورس این اوراق را پذیرش نکند. هرچند که نظر من خلاف این بود؛ من معتقد بودم که این‌ها نیز در بازار پذیرش شوند تا اوراق پذیرفته شده (بدهی، سرمایه‌ای، مالکانه) بازار ما افزایش یابد. اگر بخواهیم اوراق سخاب را بررسی کنیم باید از زوایای مختلفی به آن نگاه شود. سخاب از دید پیمانکاری که آن را از دولت تحویل می‌گیرد، این موضوع که تحت نظارت بورس نباشد به ضرر پیمانکار تمام می‌شود اما از دید سرمایه‌گذاری که می‌تواند این اوراق را با قیمت‌های پایین‌تر و سود بالا‌تر بخرد طبیعتا جذاب است.

حتی میتوان نگاه سومی را هم متصور شد و آن دید دولت است؛ به دلیل اینکه پیمانکاران با ضرر مواجه میشوند، دیگر تمایلی به ادامه همکاری با دولت در شرایط فعلی نخواهند داشت و همین مسئله میتواند تاثیری تبعی بر طرحهای دولت بگذارد.

کاملا درست است، وقتی که نرخ سودآوری این اوراق افزایش پیدا می‌کند، یعنی نرخ تأمین مالی پیمانکار افزایش پیدا می‌کند و این موضوع به صورت غیر مستقیم به بخش‌های توسعه‌ای و عمرانی دولت نیز مربوط می‌شود. به همین دلیل از نظر من این اوراق نیز باید در بورس پذیرش می‌شد تا قیمت آن افزایش پیدا کند هرچند که در این پروسه، سرمایه‌گذار‌ها سود کمتری می‌بردند. به هر حال بخشی از منابع پولی جذب اوراق سخاب خواهد شد.

شما هم بر روی این اوراق سرمایهگذاری کردهاید؟

بله، وقتی سود خوبی داشته باشد این کار را می‌کنیم، به هر حال ما باید پاسخگوی سهامداران خودمان باشیم و در نتیجه می‌توانیم بخشی از منابع را به این اوراق اختصاص دهیم. البته برای شرکت‌هایی مثل ما که دولتی هستند و تصمیم گیری‌ها به چالاکی بخش خصوصی نیست، این کار دشوار است. ما در طی مذاکراتی که داشتیم مصوبات مورد نیاز این خرید را قبل از عرضه گرفته بودیم و در‌‌ همان هفته اول عرضه توانستیم خرید خود را انجام دهیم وشرکت‌های مشابهی هم وجود داشتند که نخریدند و دلیل این عدم خرید هم‌‌ همان طولانی شدن فرآیند تصمیم گیری آن‌ها بود.

 

 

در بخشی از اظهاراتتان به کابینه دولت آینده اشاره کردید که تاثیر زیادی بر روی فضای اقتصادی خواهد داشت. این کابینه از نظر شما باید چه خصوصیتی داشته باشد تا روند بازار و اقتصاد را بهبود ببخشد؟ وقتی ما به تیم اقتصادی دولت یازدهم نگاه میکنیم مشاهده میکنیم که یک تیم اقتصادی تثبیت گرایی بود که تنها میخواست فضا را آرام و تورم را کنترل کند و هزینههای تولید را تا حدودی ثابت نگاه دارند. حال که شرایط آرام شده از تیم اقتصادی جدید چه انتظاراتی باید داشت؟

ویژگی‌هایی که به نظر من باید اتفاق بیفتد مواجه با مشکلات، بحران‌ها و پیچیدگی‌های احتمالی پیش روی ما است. این ابر چالش‌ها از سوی صاحبنظران به صورت عمومی نیز منتشر شده‌اند؛ بطور خلاصه برخی از اهم موارد را عرض می‌کنم، یکی از این پیچیدگی‌ها معضل بانک‌های ما است که از یک طرف نرخ بهره پایین آمده و از طرف دیگر نرخ سود بانکی هنوز بالا است. مشکلات دیگری نیز وجود دارد که از نظر زمانی هنوز به طور کامل نمایان نشده است، اما از نظر شدت اثر آن می‌تواند اتفاقی همانند بحران سیستم بانکی ما ایجاد کند، مسئله صندوق‌های بازنشستگی ما هستند که باید مدل‌های اکچوری دقیقی بر روی آنها ایجاد شود تا ورودی و خروجی آن‌ها به صورت دقیق محاسبه و مشخص شود که چه میزان سرمایه‌گذاری انجام داده‌اند تا در ‌‌نهایت با استفاده از یک مدل بتوان مشخص کرد که این صندوق‌ها در ۱۰ سال آینده در چه وضعیتی خواهند بود.

موضوع دیگر بحث افزایش حجم نقدینگی ما به نسبت تورم و مقایسه آن با GDP است. اگر این اعداد را در کنار هم بگذاریم باید ببینیم که آیا احتمال افزایش قیمت ارز داریم یا خیر و مهم‌تر از آن باید بررسی شود که تاثیر این پارامتر‌ها بر تورم احتمالی چیست. تمام این موارد تصمیم گیری سریع و قدرتمندانه لازم دارد و مسائلی نیست که با آرامش و صبر طولانی با آن‌ها برخورد کرد. در کنار این موارد چالش‌های بیکاری و آب نیز به مسائل اقتصادی گره خواهند خورد.

 

مسئله دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، حجم نقدینگی در سطح جامعه است که مانند یک بچه بیسرپرست‌‌ رها شده و هیچ کس نمیداند با این حجم نقدینگی چه کاری میشود انجام داد و همه هم میدانند تجمیع آن میتواند مفید باشد. اگر این حجم عظیم بجای آنکه در بازارهای دیگری نظیر ارز و طلا قرار بگیرد، توسط سازوکارهایی به صندوقها وارد شود، آنگاه بازار سهام با یک بحران خشکسالی نقدینگی روبرو نمیشد. چه راهکاری باید اندیشیده شود که این حجم نقدینگی سرگردان به سمت بازار سرمایه و صندوقهای سرمایهگذاری برود؟

مولانا یک کتاب دارد که در دل عنوان این کتاب، یک دنیا مفهوم و درس نهفته است؛ اسم کتاب فیه‌ما‌فیه است. در این خصوص ضرب المثل‌های دیگری هم داریم، همانند از کوزه‌‌ همان برون تراود که در اوست. به هر حال ما نباید انتظار داشته باشیم که اتفاق عجیبی در بورس، مستقل از شرکت‌های پذیرفته شده در آن رخ دهد. اگر قرار است اتفاق بنیادی رخ دهد باید وضعیت این شرکت‌ها بهبود یابد. وضعیت این شرکت‌ها چطور بهبود می‌یابد؟ در این میان بحث مزیت رقابتی است که باید تحول در این شرکت‌ها رخ دهد و اصل مدیریت در این شرکت‌ها انجام می‌شود. اینکه ما جلوی انتشار سخاب در بورس را بگیریم تا کسی که می‌خواهد این اوراق را خریداری کند، پول خود را انتقال ندهد، حالا گیریم که این اتفاق بیفتد و قیمت‌ها نیز افزایش یابد، اما در ‌‌نهایت موضوع تغییر نمی‌کند. تنها یکبار سود می‌کنید که معمولا سودهای اسمی است. به عبارتی در دل آن تورم وجود دارد، پس تا زمانی که در بهره‌وری شرکت اتفاقی نیفتد، نوآوری نباشد و بازاری جدید ایجاد نشود، سود واقعی رخ نداده است و باقی ماجرا تنها یک سود اسمی است که این سود نیز خودش را در تورم نشان می‌دهد. چند سالی که این سود را نداشتیم، چون تورمی در اقتصاد وجود نداشت و سالهای قبل آن نیز به دلیل تورم این سود محقق می‌شد. پس اصل ماجرا در خود شرکت‌ها است و اگرچه ما با یکسری سیاست‌ها می‌توانیم منابع را به سمتی که می‌خواهیم کانالیزه کنیم، ولی این رشد‌ها غیر واقعی و کوتاه مدت است و به درد ما نمی‌خورد.

 

این نکات درست است، اما در بخش اوراق بدهی این موضوع میتواند کمک کننده باشد و متاسفانه صندوقهای ما به اندازه کافی قوی نیستند که بتوانند چنین کاری کنند.

در حال حاضر حجم صندوق‌های ما بزرگ شده، اما فرقی  در کلیت ماجرا رخ نداده است؛ تعداد واحدهای سرمایه‌گذاری صندوق‌های بزرگ و مخصوصا بانکی‌ها را نگاه کنید صندوق‌هایی مانند گنجینه زرین، کشاورزی، مسکن و حتی صندوق‌های کوچک‌تر از آن‌ها مانند کوثر را نگاه کنید و می‌بینید که تعداد یونیت هولدر‌های آن‌ها افزایش یافته است. اما درمی‌یابید که این صندوق‌ها پول را جمع آوری می‌کنند و بعد در بانک سپرده‌گذاری می‌کنند تا سود بگیرند.

اما بخشی از این پول در اوراق سرمایهگذاری شده و در نتیجه پول بیشتری از بازار سهام به این سمت کشیده نمیشود.

بله درست است اما صحبت من این است که این تیپ سرمایه‌گذاری به چه دردی می‌خورد. این پول ممکن است که به صورت مقطعی یک رشد قیمتی ایجاد کند، ولی در انتهای داستان می‌بینیم که باید وضعیت شرکت‌های ما درست شود.

 

با توجه به صحبتهای شما، در چنین شرایطی نقش سازمان بورس خیلی پر رنگ میشود که بر عملکرد شرکتها نظارت دقیقی داشته باشد.

به نظر من نقش سازمان قطعا مهم است ولی این موضوع همتی بیشتر از نظارت سازمان را می‌طلبد. تک تک ما وقتی که به سر کار می‌رویم و به درستی کار نمی‌کنیم و در ‌‌نهایت بهره وری ما پایین است در کل این اتفاق مقصر هستیم. شما نگاه کنید به شرکت‌های بین المللی کار می‌کنند و کارکردن و بهره وری را با آن‌ها مقایسه کنید. این موضوع منابع انسانی است علاوه بر این بحث تکنولوژی تولید هم به میان می‌آید که تکنولوژی ما نیز به روز نیست.

 

اگر ممکن است در خصوص فعالیتهای سرمایهگذاری صنعت و معدن توضیح دهید.

فعالیت‌هایی را که سعی کردیم در سال گذشته، در سرمایه‌گذاری صنعت و معدن انجام دهیم، این بود که در قسمت بورسی از یک طرف شرکت‌هایی که نقد شوندگی پایینی دارند (احتمال کپیتال گین بالایی در آن‌ها نیست و DPS خوبی پرداخت نمی‌کنند) را کنار بگذاریم و به دنبال شرکت‌هایی باشیم که سودآوری بالاتری دارند. این اتفاق خوشبختانه در فرآیند‌های خرید و فروش سال گذشته ما افتاده است و تاثیر این موضوع را در صورت‌های مالی امسال خواهیم دید. در بخش دیگر شرکت‌های غیر بورسی بود که سعی کردیم شرکت‌هایی که زیان ده بوده و مورد‌های حقوقی داشته‌اند را مشخص و تکلیف آن‌ها را روشن کنیم و بدین طریق بخشی از سرمایه سرمایه‌گذاری صنعت و معدن که در عمل به عنوان کمک در سال‌های پیش به این شرکت‌ها داده شده بود، در سال جاری آزاد می‌شود. در بحث نوآوری‌ها و معرفی ابزارهای جدید به دنبال انتشار اوراق ارزی هستیم. در حوزه سرمایه‌گذاری‌ها در قسمت اوراق فیکس اینکام، کار‌شناسان ما محاسبات خودشان را دیگر به صورت دستی و سنتی انجام نمی‌دهند، بلکه محاسبات به صورت الگوریتم انجام می‌شود و پیشنهاد سرمایه‌گذاری به این صورت انجام می‌شود.

آیا برای جذب سرمایه خارجی اقداماتی داشتهاید؟

بله ما مذاکراتی با سرمایه‌گذاران خارجی داشته‌ایم و در عمل یکی از دلایلی که باعث شد ما به این سمت برویم، بازخوردی بود که ما از سرمایه‌گذاران خارجی داشتیم. ترجیح می‌دهم جزییات این سرمایه‌گذاری‌ها را وقتی که قطعی شدند بیان کنم. ولی نکته دیگر این است که بخشی از اقتصاد مقاومتی به این مربوط می‌شود که اگر یک شرکت بین المللی به انواع مختلف در ایران سرمایه‌گذاری کند، طبیعتا یکی از این سرمایه‌گذاری‌ها اوراق است و قطعا این شرکت از تمام لابی‌های خود استفاده می‌کند که مشکلی برای ایران به وجود نیاید، در نتیجه یکی از دلایل اصلی ما برای پیگیری موضوع این است که از نظر اقتصادی بسیار با صرفه بوده و به عبارتی نرخ سودی که به این اوراق تعلق می‌گیرد، برای سرمایه‌گذاری مناسب است، اما علاوه بر این یک اقدام ملی برای ایجاد یک اقتصاد مقاوم است.

 

بانک صنعت و معدن سهامدار عمده شماست، باتوجه به اینکه بانک مرکزی الزام کرده است که بانکها از شرکت داری خارج شوند آیا بر روی عملکرد شما تاثیر گذاشته است؟

در یک نگاه کلان این تصمیمی است که باید بانک بگیرد ولی از نظر ما بر اساس این موضوع که صرفه و صلاح شرکت چیست، در تصمیم گیری‌های ما ادامه دارد.

 

دلیل افزایش سرمایه اخیر شما چه بود و قرار است در کجا سرمایهگذاری شود؟

اصل داستان اصلاح ساختار مالی بود. شرکت سرمایه‌گذاری صنعت و معدن در حدود یک دهه افزایش سرمایه‌ای نداشت و در عمل سودی که بدست می‌آورد را بین سهامداران خود تقسیم می‌کرد و این به معنی کوچک شدن شرکت بود که در طولانی مدت باعث می‌شد که منابع از دست برود و منابع با قدرت نقد شوندگی کم باقی بماند. برای اینکه این روند اتفاق بیفتد ما نیاز داشتیم که یک افزایش سرمایه انجام شود، تا منابع در اختیار شرکت باقی بماند. پس از بازه مذکور، افزایش سرمایه ۱۵۰ به ۳۰۰ در سال ۹۴ انجام شد، و سپس افزایش سرمایه از ۳۰۰ به ۶۰۰ میلیارد تومان که مرحله اول آن، از ۳۰۰ به ۴۵۰ میلیارد در حال اجراست.

 

یکی از شرکتهایی که در وضعیت آشفته بازار عملکرد مناسبی داشته است شرکت نیرو کلر بود و رشد صد درصدی را تجربه کرد. دلیل این رشد چه بود؟ آیا برنامهای برای افزایش سرمایه این شرکت دارید؟

با توجه به اینکه شرکت نیرو کلر یک شرکت بورسی است، استراتژی ما این است که تمامی اطلاعات از طریق کدال به صورت همزمان به همه سهامداران برسد. بنابراین نکته خاصی نمی‌توانم بگویم ولی به گزارش‌های رسمی کدال استناد می‌کنم. اگر به این گزارش‌ها مراجعه کنید مشاهده می‌کنید که شرکت نیرو کلر جز بزرگ‌ترین تولید کنندگان کلر ایران است، اما یک ویژگی متمایزی که الان دارد و درآینده نیز نسبت به رقبایش برجسته‌تر می‌شود، موضوع طرح توسعه این شرکت است.

در طرح توسعه تنها بحث افزایش ظرفیت نیست، بلکه موضوع ورود به صنایع پایین دستی هم مطرح می‌شود. این اتفاق باعث می‌شود که در بازار کلر این شرکت دست بالا را داشته باشد و در عمل بخش عمده‌ای از محصولی که تولید می‌کند، در پایین دستی‌های خودش تبدیل به محصول شود. اما به هر حال ما در مورد نیرو کلر به عنوان سهامدار عمده به دنبال صرفا کپیتال گین نیستیم و دلیل اینکه با افزایش سرمایه نیرو کلر موافقت شد، این بود که به عنوان یک سهامدار بلند مدت این شرکت هستیم و هدفمان سودآوری و  خلق ارزش این شرکت در بلند مدت است.

 

یکی از شرکتهای بزرگ دیگری که شما سهامدار عمده آن هستید، لیزینگ صنعت و معدن است. حرف و حدیثهایی در خصوص لیزینگ هواپیما در این شرکت وجود داشت آیا این موضوع صحت دارد؟

در مورد این شرکت نیز چون در بورس پذیرفته شده، من به اطلاعات کدال رجوع می‌کنم؛ بر اساس این اطلاعات می‌بینید که بانک صنعت و معدن بیشترین استفاده را از برجام برده است و اولین شرکتی که ال سی خود را بعد از برجام باز کرد، بانک صنعت و معدن بود و در مذاکره با شرکت‌های هواپیمایی بانک صنعت و معدن جزء شرکت‌های کنسرسیومی بود که ال سی باز می‌کردند و تأمین مالی را برای شرکت‌های مرتبط ایجاد می‌کردند. بنابراین، این پتانسیل را تیم فعلی مدیریتی بانک صنعت و معدن برای این مجموعه به وجود آورده است. این موضوع را در کنار این خبر بگذارید که سیاست‌گذاری متفاوتی در بانک صنعت و معدن اتخاذ شده و در این مدت می‌بینید که بانک صنعت و معدن بیشترین افزایش سرمایه را در مورد شرکت‌های زیر مجموعه خود انجام می‌دهد و معنی این موضوع این است که بانک به شرکت‌های خود اهمیت می‌دهد و می‌خواهد این شرکت‌ها موفق و سودآور باشند و نمی‌خواهد از آن‌ها تنها سود‌های سهام بگیرد. پس این نگاه بلند مدت به توسعه درون‌زای شرکت‌ها در میان مدیران این بانک وجود دارد. یکی از این شرکت‌ها نیز شرکت لیزینگ است و در این راستا یک ارتباط سود آور و ایجاد هم افزایی بین این شرکت‌ها اتفاق افتاده است. برای مثال بخش عمده‌ای از شرکت‌های گروه صنعت و معدن که فعالیت‌های ارزی داشتند، این فعالیت‌ها را از طریق شبکه صرافی صنعت و معدن و معاملات اعتباری را از طریق بانک انجام می‌دهند. پس این نتیجه گیری را می‌توان داشت که در مورد خریدهای هواپیما و توسعه‌های ریلی نیز این همکاری‌ها می‌تواند دور از ذهن نباشد.

 

شما ۶ درصد از سهام کارخانجات مخابراتی ایران را دارید و خیلی سال است که این شرکت اصلاح ساختار مالی انجام نداده است. آیا وضعیت شرکت به سمت بهبود میرود؟

ما باید تمام تلاشمان را انجام دهیم که شرکت به سمت بهبود حرکت کند. این وظیفه‌ای است که سهامداران عمده یک شرکت این مسئولیت را بر عهده دارند. در مورد لیکوما اخبار جدید این شرکت متمایز از سالهای گذشته است. به هر حال هیأت مدیره جدید این شرکت برنامه‌هایی برای خروج از بحران داشتند و ما هم به عنوان سهامدار سعی می‌کنیم که حداکثر توانمان را برای بهبود وضعیت این شرکت داشته باشیم. شرکت در سال گذشته به متنوع سازی خدمات قابل ارائه به مشتریان جدید پرداخته و از طرف دیگر سهمی ۱۲ درصدی در کنسرسیوم تأمین خدمات به شرکت زیرساخت را در اختیار گرفته است. در بعد دعاوی حقوقی نیز شرکت در پرونده اختلاف با شرکت‌های چینی به دستاوردهای خوبی رسیده که اخبار آن در مجمع اخیر منتشر شد. همچنین وزارت ارتباطات در راستای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی ورود ۲۱ قلم کالا را به کشور ممنوع کرده و مجموع این اتفاقات شرایط خوبی را برای بهبود شرایط این شرکت فراهم کرده است.

 

یکی از خریدهای اخیر شما شرکت شیران است. این خرید شما به دلیل نقدشوندگی بالا بوده یا نکات دیگری داشته است؟

در حقیقت جابجایی سهم‌های ما در طول یکسال اخیر بر اساس فروش سهم‌هایی بود که سود نقدی پایینی داشتند، کپیتال گین خاصی هم نداشتند و نقدشوندگی آن‌ها نیز پایین بود. این سهم‌ها فروش رفته‌اند و به جای آن‌ها سهم‌های پر پتانسیلی خریداری شده که یکی از این سهم‌های جدید همین شرکت شیران است. شیران سهمی است که خوشبختانه از قدرت مالی خوبی برخوردار بوده و محصول بسیار مهم و استراتژیکی را تولید می‌کند که مشتریان داخلی و خارجی خوبی دارد. همچنین تقسیم سود خوبی دارد شرکت از سال گذشته و در مجمع سالانه اخیر سیاست تقسیم سود خود را تغییر داده و درصد بالایی از سود خود را تقسیم کرده و بر همین اساس سهم شیران را در پرتفوی خود بالا‌تر برده‌ایم و این به نوعی یک سیگنال به بازار است که ما نسبت به سهام گروه خودمان کاملا مطمئن هستیم. در بازه زمانی که می‌بینید خیلی از حقوقی‌های بزرگ مجبورند سهم شرکت‌های خوبشان را به دلیل کمبود نقدینگی به قیمت کمتر بفروشند، این سیگنال به بازار هست که گروه به عنوان سهامدار عمده شیران با مشکل نقدینگی روبرو نیست و نه تنها فروشنده سهم نیست بلکه خریدار این سهم هم هست. چرا که می‌دانیم این شرکت، شرکت توانمند و سودآوری است.