کانون نهادهای سرمایه گذاری ایران


اصلاحات مهمی در نظام بانکی لازم داریم

03 سپتامبر 2018
کد خبر : 977855



صنعت بانکداری یکی از بخش‌های تأثیرگذار در اقتصاد است که نوسانات این صنعت تأثیر مستقیم در فعالیت‌های کلان اقتصادی می‌گذارد. به همین منوال قوانین بانکداری به‌طور سختگیرانه‌ای در راستای توسعه باید رعایت شود، یکی از مبانی که نظام بانکداری ایرانی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد بانکداری اسلامی است. بر این اساس باید تمام ضوابط بانکی با توجه با چارچوب موازین اسلامی پیاده شود. اما نوسانات و زیان‌ده بودن بانک‌ها منتقدان زیادی درباره عدم‌اجرای بانکداری اسلامی داشته است. در این خصوص مدیرعامل بانک صادرات معتقد است که بانکداری اسلامی به‌طور کامل در کشور اجرا می‌شود و تخلف برخی شعبات بانکی را نباید به کل نظام بانکداری تعمیم داد.

با توجه به چنین دیدگاهی فرصتی شد تا گفت‌وگویی با حجت‌اله صیدی مدیرعامل بانک صادرات انجام دهیم

با تشریح وضعیت بانکداری،‌چه میزان فاصله تا رسیدن به بانکداری اسلامی داریم؟آیا بانکداری ما مثبت است؟

نظر بنده در این باره مثبت است باید بگویم بله، اما منتقدانی در این باره هستند که نظام بانکداری ایرانی را اسلامی نمی دانند.‌ باید دید معیار بانکداری چیست، در همه کسب و کار‌ها یک جنبه نظری و یک جنبه عملی وجود دارد، در جنبه نظری حق چالش و گفت وگو و چالش و…. وجود دارد که هر کسی استدلال خودش را ارائه می دهد اما وقتی به جنبه عملی می رسد نیاز به سند دارد. در بانکداری اسلامی هم نظریه فراوانی وجود دارد که ممکن است با چالش و بحث همراه باشد اما در عمل به بانکداری اسلامی تبدیل شده است بنابراین باید ببینیم آیا قوانین بانکداری اسلامی وجود دارد یا نه؟

 بسیاری از احکام شرعی هم با چنین جنبه‌هایی روبرو است. اصول حسابداری هم با چنین اختلاف نظراتی روبرو است .در صورتی که استاندارد حسابداری یک خط است و باید آن را رعایت کرد. معتقدیم که اگر بانکی قوانین بانکداری اسلامی را رعایت کرد پس به آن عمل می‌کند در غیر این صورت تخطی کرده است. چرا می گوییم قانون بانکداری اسلامی مبنای ما ست چون از تمامی فیلتر‌های قانون‌گذاری گذشته و بنده می گویم چون در کشور ما چنین قانونی تصویب شده و اجرا می شود بله بانکداری ما اسلامی است. اما اگر بانکی یا شعبه ای در عقد قرار داد از این قانون تبعیت نمی کند نباید به کل بانکداری تعمیم داد و گفت که بانکداری ما اسلامی نیست.

 چرا وجه التزام، جریمه دیرکرد و بهره با انتقادات زیادی مواجه است؟

 بهره موضوعی است با اختلاف نظرات مختلف حتی در جوامع غیر اسلامی،‌مطرح می شود. در بانکداری غربی هم ۲ واژه INTEREST و USES ‌به معنای بهره (که ما کارمزد یا سود بانکی نامگذاری کرده‌ایم) و ربا وجود دارد، در قرآن از ربا به معنای دشمنی با خدا نام برده شده است که نظریه‌های صحیح زیادی دارد، ربا مانع توسعه و رشد اقتصاد می شود در خصوص بهره فقه‌های اهل شیعه و مراجع اهل سنت در مصداق این کلمه با هم اختلاف نظر دارند،‌ درخصوص وجه التزام و جریمه تاخیر ۲ رویکرد وجود دارد، موافقان جریمه تاخیر بر این باورند که مالک شرکت یا بنگاه اگر تسهیلاتی اخذ کرده و بازپرداخت به موقعی نداشته و در حال ادامه فعالیت با کسب سود است باید از آن سود به منبع تامین مالی خود یعنی بانک پرداخت کند بنابراین وجه التزام حتما گرفته شود، دومین رویکرد این است که شخص در امور خود ناتوان بوده و نتوانسته بازپرداختی داشته باشد که باید در حد سود اولیه به بانک پرداخت کند که ممنوع یا حرام است، این موضوع به حکم قطعی که قانون باشد نرسیده است که شخص می تواند از دیدگاه مقلد خود در تصمیم‌گیری استفاده کند، ضمن اینکه مشوقی برای تسویه به موقع تسهیلات گیرنده برای گردش مالی بالا و منظم بانک وجود دارد بنابراین بانک‌ها از تاخیر در بازپرداخت استقبال نمی‌کنند اما وقتی ناچار هستند باید وجه التزام را در نظر بگیرند.

 در بحث بانکداری اسلامی یک بحثی مبنی بر تعریف نشدن سود وجود دارد، یعنی سپرده‌گذاران باید در سود و زیان شریک باشند، در این خصوص چه نظری دارید؟

نظر کل فقه‌های اسلامی این است که سود باید واقعی حساب و عادلانه توزیع شود که نظر محکم و درستی است‌، مبحثی که ما در فقه شیعه داریم و بر قانون بانکداری اسلامی کشورمان تاثیر‌گذار بوده بحثی بنام مصالحه است که در آن شرکا با مصالحه درصدی را برای دیگری تضمین می‌کنند یا مورد رضایت واقع می شود که درصد بیشتری نگیرند، جای بحث دارد اما چون مورد پذیرش فقها قرار گرفته است ما هم قبول داریم. البته در بعضی از عقود امکان محاسبه سود واقعی وجود ندارد، برخی از عقود و طرح‌ها مثل استصناع یا برخی از معاملات مثل مضاربه، سود به راحتی قابل محاسبه است و در بحث زیان هم هر کسی به اندازه آورده خود متحمل زیان می‌شود. همچنین در بسیاری از موارد مخصوصا در عملکردهای مشاع کمی متفاوت است به طور مثال گاهی بانکی یک طرحی را تامین مالی می کند که امکان محاسبه سود و زیان وجود دارد باید انجام شود مانند برخی صندوق های سرمایه‌گذاری، اما چون امکان چنین فراخوانی برای سپرده‌گذاران وجود ندارد، و مردم به صورت عمومی سپرده‌گذاری می کنند هیچ توجهی به نوع پروژه سرمایه‌گذاری ندارند بانک بخشی از درآمد را به مردم می دهد، فرض را بر این می گذارند که سود واقعی است و چیزی فراتر از آن صلح شده است معمولا برای ادامه روال بانکداری مردم در زیان شریک نیستند.

 آیا عملیات بانک‌ها خروجی بر وزن بانکداری اسلامی دارند؟ بازدهی بانک‌ها با چند درصد انحراف از بانکداری اسلامی روبرو است؟

تفاوت عمده‌ای با دیگر بانک‌ها در جوامع اسلامی نمی‌بینم،‌ اما رعایت موازین اسلام در بانک‌ها نیازمند پژوهشی عمیق است، نمی‌توان درصدی برای انحراف برخی شبهات اعلام کرد، به طور کل معتقدم بانکداری اسلامی به طور کامل رعایت می شود اما برخی عقود نیازمند سیستم محاسباتی دقیق و خاص هستند که در برخی بانک‌ها این سیستم را نداریم.

 انتقادات به سیستم بانکداری کشور بسیار زیاد است چه از سوی مدیران و چه از سوی مراجع فقهی به طوری که سیستم بانکداری را با دهه ۹۰ میلادی در ژاپن مقایسه می‌کنند و چشم انداز روشنی برای آن نمی‌بینند، شما چه چشم اندازی برای این صنعت دارید؟

هجمه‌های وارد شده بر اساس چند مورد است، نخست ناآشنایی با نظام بانکی است که سطح توقعات آنها را بالا می برد یا خواسته‌هایی از نظام بانکی دارند که در حیطه کاری آنها نیست، دوم القاعات خارجی(رقبا و بدخواهان) است، با القا اینکه بانک‌های ایرانی ناتوانند قصد دارند نظام بانکداری ایرانی را فلج کنند، سوم برخی نارضایتی‌ها در این صنعت، مشکل نامتوازنی و نارسایی وجود دارد که تاثیر زیادی در عملکرد بانک‌ها دارد، علت دیگر نحوه اداره بانک‌هاست که باعث ایجاد هجمه‌ها شده است . اما به نظرم نظام بانکی عملکرد خیلی بهتر از این هجمه‌ها دارد. مشکل بحرانی در نظام بانکی ایران نمی‌بینم، بله موضوعاتی مانند نقدینگی فراتر از رقمی است که باید باشد یا بخشی از دارایی‌های بانک‌ها بی کیفیت هستند. اما اینها عددهای بزرگی نیستند، برخی از افراد بر این ایرادات دامن زدند در صورتی که بانک‌ها هم مانند دیگر بنگاه‌ها هم مزایا و هم نقطه ضعف دارد که باید برطرف شود.

 بیشترین هجمه در بحث فعالیت و بحران بانک‌ها بر اقتصاد است، نظر شما در این باره چیست؟

شاخص‌های مختلفی برای ارزیابی بحران بانکی هست . به عنوان نمونه شاخص «کمل» وجود دارد که به صورت حروف رتبه بندی می شود. به طور مثال ممکن است در بحث کفایت سرمایه مشکلاتی داشته باشیم البته که داریم اما اینطور نیست که بگوییم آینده بانکداری ایران با شکست روبرو می شود، صنعت بانکداری با چالش‌های اساسی مواجه است که بانک مرکزی، دولت، بانکدارها و… باید کمک کنند تا این چالش‌ها برطرف شود همچنین اصلاحات مهمی در نظام بانکی لازم داریم که بخشی از آن در تراز نامه بانک‌هاست، تصمیم بسیار سختی است که باید انجام شود و شدنی است.

 به نظر شما برخی تصمیمات مانند اینکه بانک ها شرکت داری نکنند آنها را با مشکل روبرو می کند، و اگر بانک‌ها شرکت داری نکنند آیا درآمدی کسب خواهند کرد؟

اینکه بانک‌ها شرکت داری نکنند ایده مناسبی نیست در همه نقاط دنیا بانک‌ها شرکت‌ها و هلدینگ‌هایی دارند، در شرایط فعلی ممکن است بانک‌ها با بنگاه داری از فعالیت اصلیشان دور شوند و بهتر است حواسشان به محورهای اصلی باشد بنده هم موافقم. بانک صادرات هم در راستای اصلاحات برخی شرکت‌های خوب زیر مجموعه را به معرض فروش گذاشته، چون اعتقاد داریم که باید تمرکزمان بر روی بانکداری باشد، اگر بانک‌ها زیان ده هستند به علت این است که نرخ سود تسهیلات با نرخ سود سپرده متناسب نیست یا مطالبات مشکوک الوصول یا بی کیفیتی دارایی و هزینه‌های سربار است. نباید این مشکلات را با شرکت داری جبران کنیم ، چنین دیدگاهی اشتباه است. همچنین فروش هلدینگ‌های بزرگ سخت بوده و خریدار قدرتمند می خواهد اما باید تلاش کرد که اگر می شود هلدینگ یا شرکتی را فروخت، دست بکار شویم.

 با توجه به کارنامه اصل ۴۴ آیا فروش بانک‌ها به صلاح بود؟

بله به عقیده بنده باید سهام بیشتری هم واگذار می شد، چون هر جا که مدیریت را از بخش دولتی به بخش خصوصی واگذار کردیم موفق بودیم، البته هر اقدامی نیازمند بستر و بازه زمانی مناسب است. به طور مثال بورسی بودن بانک‌هایی مانند صادرات، تجارت ، ملت و… در راستای شفاف سازی عملیات تاثیر بسزایی داشته است، زمانی که بانکی در یک مجمع عمومی عملکرد خود را توضیح می دهد شفاف سازی مطلوبی در راستای توسعه آن بانک و جلب اعتماد خواهد داشت.

  • هفته‌نامه بورس شماره ۲۶۶