سرمایهگذاری در یک کسبوکار، عملا ایجاد نوعی شراکت است. هرچند که سهامداران نسبت به میزان سهام خود، قدرت دخالت و تصمیمگیری در مسائل شرکت را پیدا میکنند، اما شناخت دو طرفه میان سرمایهگذار و شرکت، هرقدر کاملتر باشد، میتواند به همراهی بلندمدتتری منجر شود.همانطور که سرمایهگذاران برای تصمیمگیری خود به بررسی یک شرکت میپردازند و برای آن هزینه و وقت صرف میکنند، شرکتها هم هر قدر بیشتر بتوانند سرمایهگذاران خود را بشناسند، در ایجاد رابطهای طولانیتر با آنها موفقیت بیشتری خواهند داشتند.
طبیعی است که این امکان برای شرکتها درمورد سرمایهگذاران خرد وجود ندارد. اما در مورد سرمایهگذاران عمده، این موضوع امری ضروری است. اما شرکتها چگونه میتوانند از برنامهها و استراتژیهای سرمایهگذاران عمده خود مطلع شوند؟ شناخت سرمایهگذاران عمده و حقوقی از طریق مشاوران آن یا همان تحلیلگران «خرید محور» برای شرکتها ممکن است.
همانطور که در مطلب قبلی توضیح دادیم، صندوقهای سرمایهگذاری برای بررسی و تصمیمگیری درباره خرید سهام یک شرکت، از تحلیلگران خود میخواهند تا به بررسی وضعیت و آینده آن شرکت بپردازند. این تحلیلگران در مواردی که لازم باشد در جلسات خصوصی که با مدیران ارتباط با سرمایهگذاران یا مسوولان این واحد برگزار میکنند، به دنبال پاسخ سوالات خود خواهند بود تا بتوانند به درستی قضاوت کنند، آیا سرمایهگذاری در این شرکت میتواند برای صندوق آنها مناسب باشد یا خیر.
این بحثها و سوالات، میتوانند منبعی بسیار غنی برای شناخت سرمایهگذاران باشند. شناخت استراتژیهای سرمایهگذاران، این قدرت را به شرکت میدهد، تا بتوانند با توجه به تصمیمگیریهای جدید یا تغییراتی که در نظر دارند در شرکت اعمال کنند، عواقب آن و نحوه برخورد سرمایهگذاران عمده خود را پیشبینی کنند.
سرمایهگذاران عمده خود را بشناسید.
چنانچه اشاره کردیم، صندوقهای سرمایهگذاری هریک استراتژی خاصی برای خود دارند. این مثال را در نظر بگیرید: با توجه به افزایش اهمیت مساله کاهش آلایندهها و بهرهگیری از انرژیهای تجدیدپذیر، در برخی کشورهای توسعه یافته، بعضی از صندوقهای سرمایهگذاری، تنها به خرید سهام شرکتهایی اقدام میکنند که میزان تولید آلایندههای محیطی آنها از حدی پایینتر باشد. در چنین شرایطی اگر یک شرکت اقدام به تاسیس یک واحد تولیدی جدید کند که آلایندگی آن بیشتر از این حد مشخص شده در استراتژی صندوق سرمایهگذاری است، این تغییر ممکن است دیگر در راستای استراتژی صندوق سرمایهگذاری نباشد. در این صورت، ممکن است این سرمایهگذار تصمیم به فروش سهام خود بگیرد.
همین مساله میتواند برای صندوقی که در تکنولوژیهای نوین سرمایهگذاری میکند صادق باشد. در صورتیکه یک شرکت استراتژی خود را تغییر دهد، ممکن است از لیست صندوق سرمایهگذاری خارج شود. مثال دیگر، سرمایهگذارانی هستند که به شرایط نیروی کار شرکتهایی که در آنها سرمایهگذاری میکنند اهمیت ویژهای بدهند.در صورتیکه شرکتها بدون در نظر گرفتن استراتژیها و نکات پراهمیت برای سهامداران خود، تصمیم به ایجاد تغییر در شرکت بگیرند، ممکن است خود را در برابر خطری بزرگ قرار دهند. برای پیشگیری از این مساله، لازم است مدیران واحد ارتباط با سرمایهگذاران، با سهامداران حقوقی و عمده خود رابطهای نزدیک برقرار کنند. هرچه این رابطه تنگاتنگتر باشد، پایداری آن قوت مییابد.
برای مثال شرکتی که صندوق سرمایهگذاری با استراتژی انرژیهای پاک را در لیست سهامداران خود دارد، میتواند قبل از اقدام به تاسیس یا تغییر یکی از واحدهای تولیدی خود که با انتظارات این سهامداران منطبق نیستند، با آنها جلسهای ترتیب دهد. در این جلسه، علت چنین اقدامی از سوی شرکت مطرح میشود و مثلا میتوان نشان داد که در طول مدتی مشخص، این واحد تولیدی جدید نیز به استفاده از سوختهای پاک اقدام خواهد کرد. در چنین شرایطی ممکن است نظر مدیران صندوق سرمایهگذاری برای خارج شدن از شرکت تغییر کند. اما چنین اتفاقی تنها و تنها زمانی رخ میدهد که مدیران ارتباط با سرمایهگذاران شرکت، سهامداران خود را به خوبی بشناسند و از جهتگیری آنها مطلع باشند.
چنانچه ذکر کردیم، مدیران ارتباط با سرمایهگذاران، پلی ارتباطی میان مدیران عامل و سهامداران هستند. بنابراین یکی از مهمترین وظایف آنها مخابره این اطلاعات در زمان تصمیمگیریهای جدید در شرکت است. همان اندازه که آنها مسوولیت رساندن پیام مدیران شرکت را به گوش سهامداران بر عهده دارند، باید درباره رساندن پیام و انتظارات سهامداران به گوش مدیران احساس مسوولیت کنند.
به یاد داشته باشید که از دست دادن یک سرمایهگذار میتواند او را به سمت شرکت رقیب شما هدایت کند. این موضوع به این معناست که نهتنها با سرمایه کمتری روبهرو خواهید شد، بلکه رقیب شما قدرت بیشتری برای اجرای برنامههای نوآورانه خواهد داشت.معمولا در بسیاری از شرکتهای بورسی دنیا، مدیران ارتباط با سرمایهگذاری از سهامداران خود میخواهند تا هر از چندگاهی با برگزاری جلسه میان آنان و تحلیلگران «خرید محور» این صندوقها، آخرین اطلاعات میان این دو واحد منتقل شود.
نیروی خود را برای هر دو دسته از تحلیلگران تقسیم کنید.
اما برای بخش ارتباط با سرمایهگذاران، تنها سرمایهگذاران عمده نیستند که اهمیت دارند. چنان که اشاره شد، تحلیلگران «فروشمحور» که از سوی کارگزاریها بهکار گرفته میشوند، وضعیت شرکت شما را به گوش بخش بزرگی از سرمایهگذاران بالفعل یا بالقوه خواهند رساند.
بهدلیل تاثیراتی که نتایج بررسیها و تحقیقات این تحلیلگران میتوانند بر ارزش سهام یک شرکت در بورس داشته باشند، این گروه از تحلیلگران همیشه برای شرکتها اهمیتی ویژه داشتهاند. معمولا شرکتها بهطور کلی در پی آن هستند که تعداد زیادی از تحلیلگران «فروش محور» وضعیت شرکت آنها را تحلیل و دائما آن را دنبال کنند. علت این مساله این است که وقتی تعداد بیشتری تحلیلگر وضعیت یک شرکت را بررسی میکنند، در صورتیکه یک یا دو مورد از آنها، در اثر اشتباه یا بررسی نهچندان دقیق به یک جمعبندی منفی برسد، سایر تحلیلگران میتوانند آن را اصلاح کنند، درحالیکه اگر فقط یک تحلیلگر شرکت را دنبال کند، همیشه احتمال خطای بالاتری خواهد داشت.از سوی دیگر، وقتی تحلیلگران بیشتری یک شرکت را تحت نظر دارند، به همین میزان، نتایج بررسی آنها بین افراد بیشتری به گردش درخواهد آمد و شرکت شناختهتر خواهد شد. به عبارتی، تعداد تحلیلگران «فروش محوری» که یک شرکت را دنبال و بررسی میکنند، بیانگر میزان اهمیت آن در بازار است.
چگونه پوشش تحلیلی خوبی برای شرکت تامین کنیم.
طبیعی است که شرکتها بخواهند تحلیلگران بیشتری آنها را دنبال کنند. اما توجیه اینکه تحلیلگران به جای بررسی شرکت الف روی شرکت ب وقت صرف کنند، به این سادگیها هم نخواهد بود. معمولا قانع کردن تحلیلگران به اینکه صرف وقت برای بررسی شرکت شما ارزشمند است، به همان اندازه جذب سرمایهگذار سخت و وقتگیر است.
یکی از علل این مساله این است که درآمد تحلیلگران «فروش محور» از سوی کارگزاریها یا موسسات تامین سرمایه پرداخت میشود. این موسسات با خرید و فروش سهامی که از سوی کاربران صورت میگیرد درآمدزایی میکنند. لذا بررسی یک شرکت و صرف وقت در صورتیکه احتمال خرید و فروش سهام آن از سوی کاربران نهایی یا همان سرمایهگذاران خرد پایین باشد، درآمدی برای کارفرمای تحلیلگران «فروش محور» به همراه نخواهد داشت.برای توجیه تعداد بیشتری از تحلیلگران به دنبال کردن یک شرکت، بخش ارتباط با سرمایهگذاران باید برنامهریزی و استراتژی کاملا مشخصی داشته باشد. در این میان برخی روشها و توصیهها میتواند به این مدیران کمک کند. مدیران ارتباط با سرمایهگذاری، میتوانند با کارگزاریهایی که هیچیک از تحلیلگران آنها به دنبال پوشش وضعیت شرکت نیستند تماس گرفته و از آنها بخواهند تا تحلیلگران خود را برای شرکت در یک سمینار دعوت کنند.
برای چنین سمینار یا جلسهای لازم است مدیر ارتباط با سرمایهگذاران کاملا آماده باشد. هدف وی در این جلسه توجیه این موضوع است که در صورت پوشش مناسب وضعیت شرکت از سوی تحلیلگران، سهام شرکت از سوی سرمایهگذاران مورد توجه قرار خواهد گرفت و تمامی شرایط را دارد تا خرید و فروش شود. به عبارتی در این جلسه تحلیلگران توجیه میشوند که بررسی این شرکت برای آنها معادل وقتکشی نیست.
اما به یاد داشته باشید، تنها یافتن و توجیه تحلیلگران «فروش محور» ملاک نیست. اگر میخواهید به نتیجه مطلوب برسید، باید به دنبال تحلیلگران درست باشید. مفهوم تحلیلگران مناسب از دو جنبه اهمیت دارد. یکی اینکه باید به دنبال تحلیلگرانی بروید که حوزه فعالیت آنها به صنعت شما مربوط است. کشاندن یک تحلیلگر که همیشه صنایع غذایی را مورد بررسی قرار میدهد، به نشستی در یک شرکت تولید قطعات خودرو هیچ نتیجهای برای شما نخواهد داشت. حتی اگر یک کارگزاری به هر دلیلی چنین تحلیلگری را به بررسی شرکت شما بگمارد، باید به نحوی درصدد تغییر وی برآیید. چرا که تحلیلگرانی که در حوزه مربوطه فعالیت میکنند، به مراتب شناخت بهتر و درک عمیقتری از فعالیتهای شما خواهند داشت و در نتیجه در نتایج بررسیهای خود این موضوع را منعکس خواهند کرد. از سوی دیگر، بسیاری از شرکتها از همان آغاز به دنبال جلب نظر بزرگترین موسسات تحلیلی هستند. آنها تصور میکنند اگر بزرگترین کارگزاریها یا مراکز تحلیل به پوشش وضعیت آنها بپردازند، نتیجه بهتری خواهند گرفت. این تصور هم غلط است. اگر شما شرکتی با درآمد سالانه ۱۰۰ میلیارد تومان هستید، نباید به دنبال دریافت پوشش از سوی تحلیلگرانی باشید که شرکتهایی با درآمدزایی ۱۰۰ هزار میلیارد تومان را پوشش میدهند.
یکی از نکات بسیار مهمی که شرکتها باید در رابطه با جذب تحلیلگران بدانند این است که باید از قبل خود را برای در اختیار گذاشتن گزارشهای مالی خود به بهترین شکل ممکن آماده کنند. تحلیلگران برای انجام بررسیهای خود تنها به صحبتهای امیدوارکننده مدیران گوش نخواهند داد. آنها انتظار همکاری بالا و شفافی را از بخش مالی شرکت خواهند داشت. تحلیلگران انتظار دارند، در صورتیکه شفافیت یا مغایرتی در صورتهای مالی شرکت پیدا میشود، همیشه پاسخگویی آماده برای آنها وجود داشته باشد. نباید انتظار داشته باشید که تنها با درخواست از تحلیلگران برای تهیه گزارش، آنها همان چیزی را منتشر کنند که شما به آن امیدوارید. بنابراین لازم است از قبل خود را برای نظرات مخالف آماده سازید.
منتشر شده در روزنامه دنیای اقتصاد، مورخ ١٣٩٦/٧/١٨