در بسیاری از کشورهای پیشرفته، حاکمیت شرکتی در میان مجموعههای مختلف به موازات روابط با سرمایهگذاران در حال تحول است. در بسیاری از شرکتهای بزرگ این حاکمیت به سمتی میرود که بتواند همسو با انتظارات سهامداران حرکت کند. در چند سال اخیر، هیأتمدیره در میان تعداد زیادی از شرکتهای امریکایی و انگلیسی هر روز روابط خود را به سهامداران نزدیکتر میکنند. بخشی از این تغییرات در نتیجه قوانینی بوده است که دولتها و مقامهای ناظر در بورسهای این کشورها بهدنبال اعمال آن هستند.
بهمنظور ایجاد نظارت و تعدیل حقوق مدیران عامل شرکتها و حتی مدیران ارشد، شرکتهای زیادی میزان حقوق را بر اساس رأی سهامداران تعیین میکنند. این قانون موجب میشود مدیران عامل نتوانند صرفاً هر حقوقی را که مورد نظرشان است دریافت کنند؛ گره خوردن حقوق و مزایای آنها با اهداف شرکت، رابطهای برد ـ برد در سازمان ایجاد میکند. تا قبل از بروز بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸، فرهنگ حاکمیتی در میان شرکتهای بورسی کشورهای توسعهیافته با همان روشهای سنتی تعیین میشد؛ به این معنا که هیأتمدیره معمولا در تعیین استراتژیهای شرکت نقش زیادی نداشت. میتوان گفت که وظایف هیأتمدیره به انتخاب یا خلع مدیرعامل و بررسی دقیق گزارشهای مالی ارائه شده از سوی مدیران مالی و تایید این گزارشها خلاصه میشد. اما این دیدگاه پس از بحران اقتصادی، با تغییرات قابل ملاحظهای روبهرو شده است.
شرکت استیت استریت (State Street)، شرکت مادر تخصصی خدمات مالی امریکا، یک بررسی روی شرکتهای بورسی امریکایی و انگلیسی انجام داده است که نشان میدهد در یک دهه اخیر تمرکز سهامداران بر استراتژی بلندمدت در شرکت در حال افزایش است.طبق این گزارش، در میان شرکتهایی که مورد بررسی قرار گرفته اند، دو درخواست اصلی را از سوی سهامداران میتوان مشاهده کرد.اولین درخواست عمده سهامداران افزایش نقش هیأتمدیره، بهخصوص در تعیین استراتژیها است. به این معنا که دیگر وظایف اعضای هیأتمدیره تنها موارد ذکر شده در بالا نیست و به این لیست موارد جدید زیادی اضافه شده است. سهامداران انتظار دارند مدیران غیرموظف در شرکت نقشی پررنگتر داشته باشند. هیأتمدیره در میان این شرکتها، میتواند مدیران را برای تعیین استراتژی بلندمدت یاری دهد؛ بهخصوص در زمان بروز بحرانهای اقتصادی کلان، دیدگاه سهامداران و هیأتمدیره، میتواند در چالشهای پیش روی شرکت خیلی مفید باشد.
هیأتمدیره در تعیین ریسکهایی که شرکت با آنها روبهرو است نقشی مؤثر بازی میکند و انتظار دارد در تعیین استراتژیها برای روبهرویی با مسائلی که میتوانند کسبوکار شرکت را تهدید کنند، دخیل باشند. در میان بسیاری از سهامداران، انتظار میرود هیأتمدیره همچنین در تعریف استانداردهای اخلاقی در ساختار شرکت بهطور محسوسی شرکت کند. هیأتمدیره تنها نباید در عزل و نصب مدیرعامل دخیل باشد، بلکه باید تعیینکننده حقوق و مزایای آنها نیز باشد و عملکرد وی را بررسی کند. همه این موارد نشان میدهد تا چه حد جلب نظر سهامداران در میان شرکتهای بورسی امریکایی و انگلیسی اهمیت پیدا کرده است. به عبارتی دیگر، شرکتها متوجه میشوند، سهامداران میتوانند بهعنوان مشاورانی پرقدرت در هدایت بهتر شرکت در کنار آنها باشند. از سوی دیگر، سهامداران نیز واقف هستند که بودن و نبودن آنها میتواند برای شرکت حیاتی باشد و بنابراین بهعنوان صاحبان اصلی آن، تمایل دارند درخواستهایشان در شرکت اعمال شوند.
درخواست دومی که گزارش استیت استریت بهعنوان پرطرفدارترین مورد به آن اشاره میکند، افزایش تعهدات مدیران غیرموظف در شرکت است. این گزارش میگوید در میان شرکتهای امریکایی تعاملات میان سهامداران و مدیران عامل بهطور چشمگیری در حال افزایش است. درحالیکه در سال ۲۰۱۴ تنها ۲۰ درصد از شرکتهای بورسی امریکایی تحت نظارت استیت استریت برای تعیین استراتژیهای راهبردی شرکت با سهامداران در تعامل بودهاند، در سال ۲۰۱۵، این میزان به ۳۰ درصد از شرکتها افزایش یافته است. به عبارتی طی یکسال، تعداد شرکتهایی که تعهدات خود را به سهامداران افزایش دادهاند، رشدی پنجاه درصدی داشته است که رقمی قابل ملاحظه است.این تصویر با آنچه در دهههای قبل در میان شرکتها شاهد بودهایم کاملا متفاوت است. از سوی دیگر، تحولاتی اینچنینی دور از ذهن نیستند. سرمایهگذارانی که احساس میکنند مدیران برای بالا بردن ارزش سهام آنها در تلاش هستند، لزومی برای خروج از شرکت نمیبینند. به نظر میرسد دولتها نیز برای افزایش مشارکت سرمایهگذاران و تشویق آنها به سرمایهگذاری در پی ایجاد سازوکارهای مناسب برای آن هستند.هرچند ممکن است هنوز این تحولات به شرکتهای ایرانی نرسیده باشد، اما دیر یا زود شاهد تحول ساختاری در میان آنها نیز خواهیم بود. چه بهتر که شرکتها و مدیران بتوانند پیشاپیش خود را برای رویارویی با آن آماده سازند.
منتشر شده درروزنامه دنیای اقتصاد، مورخ ۱۳۹۶/۳/۳٠